سلام

سلام به همه بچه های خوب سرزمین دوستی ها امیدارم لحظه های خوبی رو توی این گروه با هم داشته باشیم

سلام

سلام به همه بچه های خوب سرزمین دوستی ها امیدارم لحظه های خوبی رو توی این گروه با هم داشته باشیم

یاد بگیر

یاد بگیر در زندگی؛از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کن‏!‏

یاد بگیر

یاد بگیر در زندگی؛از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کن‏!‏

خوشا به حاله!

خوشا به حاله کسانی که شانه ای برای گریستن دارند و بدا به حال کسانی که از این نعمت بی بهره اند!‏

خوشا به حاله!

خوشا به حاله کسانی که شانه ای برای گریستن دارند و بدا به حال کسانی که از این نعمت بی بهره اند!‏

شجاعت یعنی چه!؟

سالها پیش در یکی از دبیرستان ها تهران موضوع انشای پایان ترم اینگونه مطرح شده بود:‏"‏شجاعت یعنی چه؟‏" دانش آموزی نوشته بود:‏"‏شجاعت یعنی این‏"‏ و بعد ورقه را سفید تحویل داده بود؛آن برگه بین تمام معلمین آن مدرسه گشت و همه با هم به آن بیست دادند!آن دانش آموز کسی جز دکتر علی شریعتی نبود!‏

شجاعت یعنی چه!؟

سالها پیش در یکی از دبیرستان ها تهران موضوع انشای پایان ترم اینگونه مطرح شده بود:‏"‏شجاعت یعنی چه؟‏" دانش آموزی نوشته بود:‏"‏شجاعت یعنی این‏"‏ و بعد ورقه را سفید تحویل داده بود؛آن برگه بین تمام معلمین آن مدرسه گشت و همه با هم به آن بیست دادند!آن دانش آموز کسی جز دکتر علی شریعتی نبود!‏

معجزه رو هم میشه خرید!

دختر کوچولو و فقیری با 5 دلار که کل پس اندازشه وارد داروخونه میشه و پولهاشو روی پیشخون میریزه و میگیه:آقا من معجزه میخوام؛دکتر بی تفاوت میگه ما معجزه نداریم؛دخترک با ناراحتی پولهاشو جمع میکنه و به سمت در میره که مردی جلوشو میگیره و میپرسه:معجره رو برای چی میخوای؟دخترک میگه:برادرم تومور مغزی داره و پدرم میگه فقط با معجزه خوب میشه و من میخوام معجزه بخرم تا برادرم خوب بشه!مرد میگه:من معجزه دارم؛دخترک لحظه ای خوشحال میشه ولی این خوشحالی دوامی نداره ومیگه:من فقط 5 دلار دارم؛مرد میگه:همین کافیه!پول رو میگیره و ادامه میده:فردا پدر وبرادرتو به آدرس بیار!‏ چند روز بعد برادر دختر بعد از عملی بسیار سخت بهبود میابه؛وقتی پدر برای گرفتن صورت حساب بیمارستان مراجعه میکنه این جمله رو میبینه:‏"قیمت این معجزه 5 دلار بود که قبلا پرداخت شده است"‏ ان مرد خیر رئیس بزرگترین بیمارستان م�ز و اعصاب آمریکا بود

معجزه رو هم میشه خرید!

دختر کوچولو و فقیری با 5 دلار که کل پس اندازشه وارد داروخونه میشه و پولهاشو روی پیشخون میریزه و میگیه:آقا من معجزه میخوام؛دکتر بی تفاوت میگه ما معجزه نداریم؛دخترک با ناراحتی پولهاشو جمع میکنه و به سمت در میره که مردی جلوشو میگیره و میپرسه:معجره رو برای چی میخوای؟دخترک میگه:برادرم تومور مغزی داره و پدرم میگه فقط با معجزه خوب میشه و من میخوام معجزه بخرم تا برادرم خوب بشه!مرد میگه:من معجزه دارم؛دخترک لحظه ای خوشحال میشه ولی این خوشحالی دوامی نداره ومیگه:من فقط 5 دلار دارم؛مرد میگه:همین کافیه!پول رو میگیره و ادامه میده:فردا پدر وبرادرتو به آدرس بیار!‏ چند روز بعد برادر دختر بعد از عملی بسیار سخت بهبود میابه؛وقتی پدر برای گرفتن صورت حساب بیمارستان مراجعه میکنه این جمله رو میبینه:‏"قیمت این معجزه 5 دلار بود که قبلا پرداخت شده است"‏ ان مرد خیر رئیس بزرگترین بیمارستان م�ز و اعصاب آمریکا بود