گاهی لازم است از خانه بیرون بیایی و فکر کنی ایا میخواهی دوباره به آن خانه برگردی!؟
گاهی لازم است از خانه بیرون بیایی و فکر کنی ایا میخواهی دوباره به آن خانه برگردی!؟
شخصی را به جهنم میبردند او هر چند وقت یکبار به عقب برمیگشت و نگاه میکرد؛ناگهان خدا گفت:او را به بهشت ببرید؛فرشتگان پرسیدند:چرا؟خدا گفت:او چند بار به عقب نگاه کرد...او امید ببخشش داشت
برای رام کردن فیل کافیست وقتی فیل هنوز بچه است یکی از آنرا به تنه درختی ببندیم حال که فیل بزرگ شده اگر پای او را با نخی نازک به نهالی ببندیم فیل تکان نمیخورد چون هنوز همان تصور بچگی را دارد که طناب از او قوی تر است! راستی ما انسانها چه...
دختر کوچولو و فقیری با 5 دلار که کل پس اندازشه وارد داروخونه میشه و پولهاشو روی پیشخون میریزه و میگیه:آقا من معجزه میخوام؛دکتر بی تفاوت میگه ما معجزه نداریم؛دخترک با ناراحتی پولهاشو جمع میکنه و به سمت در میره که مردی جلوشو میگیره و میپرسه:معجره رو برای چی میخوای؟دخترک میگه:برادرم تومور مغزی داره و پدرم میگه فقط با معجزه خوب میشه و من میخوام معجزه بخرم تا برادرم خوب بشه!مرد میگه:من معجزه دارم؛دخترک لحظه ای خوشحال میشه ولی این خوشحالی دوامی نداره ومیگه:من فقط 5 دلار دارم؛مرد میگه:همین کافیه!پول رو میگیره و ادامه میده:فردا پدر وبرادرتو به آدرس بیار! چند روز بعد برادر دختر بعد از عملی بسیار سخت بهبود میابه؛وقتی پدر برای گرفتن صورت حساب بیمارستان مراجعه میکنه این جمله رو میبینه:"قیمت این معجزه 5 دلار بود که قبلا پرداخت شده است" ان مرد خیر رئیس بزرگترین بیمارستان مغز و اعصاب آمریکا بود