خوبشبختی فاصله ی بین یک بدبختی با بدبختی دیگر دیگر است
مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ می اندیشند؛مردان بزرگ به آرامش مردان کوچک غبطه میخورند!
باغ نباش که خزان میبینی؛جسم نباش چون تجزیه میشی؛تو قلبم باش تا جاودانه باشی
کوهنوردی در شب و تنها قصد فتح قله ای بلند را داشت که ناگهان پاش لیز خورد و سقوط کرد طناب او مانع افتادن او به زمین شد او در حالی که بین زمین و آسمان معلق بود گفت:خدا کمکم کن؛ندایی شنید که میگفت:طناب رو ببر؛مرد با تعجب پرسید:چیکار کنم!؟ صدا گفت:طناب رو ببر مگه به من اعتماد نداری؟مرد گفت:دارم اما...؛مرد طناب رو نبرید فردا اخبار اعلام کرد امروز گروهی که برای کوهنوردی رفته بودند جسد مردی رو پیدا کردند که یخ زده بود در حالی که فقط یک متر از زمین فاصله داشت!
آرزو داشتم پرنده بودم پرواز میکردم پر میکشیدم میرفتم تا اوج اما نشد؛آرزو داشتم ابر بودم همیشه در اوج مایه ی ترس و امید،اما نشد؛حالا که آدمم آرزو دارم انسان باشم!
سالها پیش در یکی از دبیرستان ها تهران موضوع انشای پایان ترم اینگونه مطرح شده بود:"شجاعت یعنی چه؟" دانش آموزی نوشته بود:"شجاعت یعنی این" و بعد ورقه را سفید تحویل داده بود؛آن برگه بین تمام معلمین آن مدرسه گشت و همه با هم به آن بیست دادند!آن دانش آموز کسی جز دکتر علی شریعتی نبود!