موتور جستجوی گوگل پارسی

۸۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

یاد تو

هیچ جز یاد تو رویای دل آویزم نیست هیچ جز نام تو حرف طرب انگیزم نیست عشق می ورزم و می سوزم فریادم نه دوست می دارم و می خواهم و پرهیزم نیست نور می بینم و می رویم و می بالم شاد شاخه می گسترم و بیم ز پاییزم نیست تا به گیتی دل از مهر تو لبریزم هست کار با هستی از دغدغه لبریزم نیست بخت آن را که شبی پاکتر از باد سحر با تو ای غنچه ی نشکفته بیامیزم نیست تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست فریدون مشیری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

می گن

می گن چرا انقدرتحت فشارش گذاشتی ؟  سکوت می کنم می گن چرا نمی ذاری هرکاری که می خواد بکنه ؟  سکوت می کنم می گن چرا اگر بهت توجه نکنه ازش دلخور می شی ؟  سکوت میکنم   می گن چرا وقتی می ره با یکی دیگه اشک می ریزی ؟  سکوت می کنم می گن چرا تمام لحظه هات رو در حسرت با اون بودن خراب می کنی ؟ سکوت می کنم می گن چرا همش به یاد خاطرات قدیمیت غصه می خوری ؟  سکوت می کنم می گن چرا همه ی کارهاشو زیر نظرداری ؟  سکوت می کنم می گن چرا در حسرت دیدنشی در صورتی که می دونی ناراحتت می کنه ؟  سکوت می کنم می گن چرا از عالم بریدی چسبیدی به کسی که برات از یه نفرم نمی گذره ؟  سکوت می کنم  می گن چرا حاضر نیستی به کسی نه بگی که دلت رو همیشه می شکنه ؟  سکوت می کنم  می گن چرا واسش هر کاری می کنی در حالی که می دونی فراموش کاره ؟  سکوت می کنم  می گن چرا در برابرتوهین و تمسخرش سکوت می کنی  چرا ؟  چرا ؟  چرا ؟ فریاد می زنم............                    چون دوستش دارم
موافقین ۰ مخالفین ۰

می گن

می گن چرا انقدرتحت فشارش گذاشتی ؟  سکوت می کنم می گن چرا نمی ذاری هرکاری که می خواد بکنه ؟  سکوت می کنم می گن چرا اگر بهت توجه نکنه ازش دلخور می شی ؟  سکوت میکنم   می گن چرا وقتی می ره با یکی دیگه اشک می ریزی ؟  سکوت می کنم می گن چرا تمام لحظه هات رو در حسرت با اون بودن خراب می کنی ؟ سکوت می کنم می گن چرا همش به یاد خاطرات قدیمیت غصه می خوری ؟  سکوت می کنم می گن چرا همه ی کارهاشو زیر نظرداری ؟  سکوت می کنم می گن چرا در حسرت دیدنشی در صورتی که می دونی ناراحتت می کنه ؟  سکوت می کنم می گن چرا از عالم بریدی چسبیدی به کسی که برات از یه نفرم نمی گذره ؟  سکوت می کنم  می گن چرا حاضر نیستی به کسی نه بگی که دلت رو همیشه می شکنه ؟  سکوت می کنم  می گن چرا واسش هر کاری می کنی در حالی که می دونی فراموش کاره ؟  سکوت می کنم  می گن چرا در برابرتوهین و تمسخرش سکوت می کنی  چرا ؟  چرا ؟  چرا ؟ فریاد می زنم............                    چون دوستش دارم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خدا

نمی خواهم خدایم بیکران باشد   نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان   نمی خواهم که باشد این چنین آخر   خدا را لمس باید کرد     نگو کفر است    خدا را می توان در باوری جا داد   که در احساس و ایمان غوطه ور باشد   خدا را می توان بویید   و این احساس شیرینی است      نگو کفر است   که کفر این است   که ما از بیکران مهربانیها   برای خود    خدایی لامکان و بی نشان سازیم   خدا را در زمین و آسمان جستن   ندارد سودی ای آدم   تو باید عاشقش باشی   و باید گوش بسپاری   به بانگ هستی و عالم   که در هر خانه ای آخر خدایی هست     نگو کفر است   اگر من کافرم !! باشد    نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم    نمی خواهم خدایم را   به قدیسی بدل سازم   که ترسی باشد از او در دل و جانم     نگو کفر است   که سوگند یاد کردم من   به خاک و آب و آتش بارها ای دوست   خدا زیباترین معشوق انسانهاست   خدا را نیست همزادی    که او یکتاترین   عاشق ترین   معبود انسانهاست.   دکتر علی شریعتی
موافقین ۰ مخالفین ۰

خدا

نمی خواهم خدایم بیکران باشد   نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان   نمی خواهم که باشد این چنین آخر   خدا را لمس باید کرد     نگو کفر است    خدا را می توان در باوری جا داد   که در احساس و ایمان غوطه ور باشد   خدا را می توان بویید   و این احساس شیرینی است      نگو کفر است   که کفر این است   که ما از بیکران مهربانیها   برای خود    خدایی لامکان و بی نشان سازیم   خدا را در زمین و آسمان جستن   ندارد سودی ای آدم   تو باید عاشقش باشی   و باید گوش بسپاری   به بانگ هستی و عالم   که در هر خانه ای آخر خدایی هست     نگو کفر است   اگر من کافرم !! باشد    نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم    نمی خواهم خدایم را   به قدیسی بدل سازم   که ترسی باشد از او در دل و جانم     نگو کفر است   که سوگند یاد کردم من   به خاک و آب و آتش بارها ای دوست   خدا زیباترین معشوق انسانهاست   خدا را نیست همزادی    که او یکتاترین   عاشق ترین   معبود انسانهاست.   دکتر علی شریعتی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عکس سال

موافقین ۰ مخالفین ۰

عکس سال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دلیل گریه های یک زن

پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟   مادرش گفت: چون من زن هستم.   پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم.   مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید.   بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا مادر بی‌دلیل گریه میکنند؟   پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند.   پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند.   بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند.   او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟   خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه‌های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار تمام دنیا را به دوش بکشد.   و همچنین شانه‌هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد و من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده‌اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود.   به او توانایی نگهداری از خانواده‌اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند. به او عشقی داده‌ام که در هر شرایطی بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.   به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.   به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی‌رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.   و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد. این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد.   او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک میریزد.   خدا گفت: می‌بینی پسرم، زیبایی یک زن در لباسهایی که می‌پوشد نیست. در ظاهر او نیست و در شیوه آرایش موهایش نیست و بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است.   زیرا چشمهای او دریچه روح اوست و قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد ...
موافقین ۰ مخالفین ۰

دلیل گریه های یک زن

پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟   مادرش گفت: چون من زن هستم.   پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم.   مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید.   بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا مادر بی‌دلیل گریه میکنند؟   پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند.   پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند.   بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند.   او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟   خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه‌های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار تمام دنیا را به دوش بکشد.   و همچنین شانه‌هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد و من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده‌اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود.   به او توانایی نگهداری از خانواده‌اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند. به او عشقی داده‌ام که در هر شرایطی بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.   به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.   به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی‌رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.   و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد. این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد.   او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک میریزد.   خدا گفت: می‌بینی پسرم، زیبایی یک زن در لباسهایی که می‌پوشد نیست. در ظاهر او نیست و در شیوه آرایش موهایش نیست و بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است.   زیرا چشمهای او دریچه روح اوست و قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگی

زندگی با تو می ارزد به تمام نا مردمانی ها .....در شهری با مردمانی غریبه در فصلهای سرد نا آشنایی و در زیر بارانهای سنگین ، نگاه هایی خیره به قدمهایم تنها عابری بودم ، که درک کرد با تو بودن می ارزد ، به تمام غربت این شهر ، و زندگی با مردمانی بیگانه ، با نگاه هایی خالی از عشقهای دروغین ..
موافقین ۰ مخالفین ۰